جدول جو
جدول جو

معنی خرمن بشین - جستجوی لغت در جدول جو

خرمن بشین
عمل جداسازی شلتوک از ساقه، خرمن زدن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ شِ تَ)
استفاده از خرمن کردن. حاصل خرمن بدست آوردن. تخم از خرمن بدست آوردن. غله از خرمن بردن:
کنون وقت تخم است اگر پروری
گر امیدواری که خرمن بری.
سعدی (بوستان).
، در بین روستاییان ’خرمن بردن’ استفاده از خرمن کردن است. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خِ / خَ مَ)
نگاهبان خرمن. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
پی اسباب و لوازم و بازار رفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
هاله ای که دور ماه دیده شود
فرهنگ گویش مازندرانی